پس از شهادت امام رضا علیهالسلام، امام جواد علیهالسلام حدوداً در سن هشت سالگی به عنوان امام شیعیان مطرح شدند. در آن زمان پیشفرض یحیی بن اکثم این بود که ما بر پدر ایشان -یعنی امام رضا علیهالسلام- نمیتوانستیم پیروز شویم، چون واقعاً بزرگ و عالم بود، اما این کودک است. پس ما اگر بتوانیم حیثیت امام جواد علیهالسلام را خدشهدار کنیم، در واقع توانستهایم تفکر شیعی دال بر امامت را خدشهدار کنیم. این موضوع از نظر مذهبی بسیاری مهم بود، چون از نظر شیعه امام علیهالسلامبه عنوان حجت الهی است. در حالی که آنها امام علیهالسلام را به عنوان یک انسان عادی میدیدند که علم او زیاد است.
در گزارش «احتجاج» این مناظرهها مطرح است. همهی بزرگان و علما جمع شدند و یحی بن اکثم را به عنوان طرف مناظره مطرح کردند. در آنجا یحیی بن اکثم سؤال سادهای مطرح نمود: این که اگر فردی در حال احرام، شکاری را بکشد، حکمش چیست؟ یعنی سؤال آغاز را ساده مطرح کرد و بعد به ترتیب بالا رفت تا حضرت را محک بزند. به این دلیل که چنین سؤالی حتی در حد سؤال از عالمان متوسط هم نیست ولذا معلوم میشود که مواجه شدن او با حضرت با قدری کوچک شمردن است. البته مؤدبانه است. پاسخ امام علیهالسلام اما بسیار دقیق است.
امام علیهالسلام یک فروعات یا جزئیات و ظرافتهایی را در سؤال مطرح کردند که به ذهن یحیی بن اکثم هم خطور نمیکرد. حتی الآن هم اگر کتابهای فقهی و حدیثی اهل سنت را ببینید، این جزئیات هنوز هم مورد بحث قرار نگرفته است و مختص فقه شیعه است. امام فرمودند: در حل کشته یا در حرم؟ عالم به حرمت بوده یا جاهل؟ از روى عمد کشته یا اشتباه؟ آزاد بوده یا غلام؟ صغیر بوده یا کبیر؟ این اولین صید او بوده یا بیشتر؟ آن صید از پرندگان بوده یا غیر آنها؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ شخص مُحرم بر این عمل اصرار دارد یا پشیمان شده؟ شب این عمل را انجام داده یا روز؟ احرام عمره بوده یا احرام حج؟ و ...
حدوداً یک سؤال یحیی بن اکثم را امام جواد علیهالسلام به 64 سؤال فرعی تقسیم کردند و نشان دادند که اصلاً نیازی به پاسخگویی نیست، چون این فرعیات به ذهن یحیی بن اکثم هم خطور نمیکرده است. یحیی بن اکثم هم آدم بزرگی بود؛ قاضیالقضات مأمون بود. معمولاً قاضیالقضات جزء بزرگترین افراد محسوب میشدند. پس از طرح اینهمه فروعات مسأله از سوی امام، آن شخص دیگر پاسخی نخواست و جلسه تمام شد و بدون این که مناظره ادامه پیدا کند، حضرت قدرت خود را نشان دادند.
آن چیزی که بیش از وجههی علمی امام جواد علیهالسلام روی طرف مقابل تأثیر میگذاشت، خُلق و خوی نیکوی ایشان بود که باعث میشد طرف مقابل، شخصیت ایشان را به عنوان امام بپذیرد.
بُرد رسانهای مناظرهها و جوابهای آن حضرت نیز بیشتر بود. به خاطر اینکه یک طرف مناظره یک کودک هشت تا ده ساله بود. یعنی مردم این مناظره را گزارش میکردند. حتی نقل است که یحیی بن اکثم (یک پیرمرد شصت، هفتاد ساله) خدمت امام جواد علیهالسلام آمد و نشست و مبهوت شد و رفت. بنابراین گزارشهای این مناظرهها باابهتتر جلوه میکرد.
امام جواد علیهالسلام از منظری یک وضعیت ویژه نیز داشتند که ایشان را از دیگر ائمه علیهمالسلام متمایز میکند. اینکه مباحثات بین مذهبی مطرح در دورهی امام رضا علیهالسلام یکدفعه به ایشان منتقل شد. در حالی که مثلاً در دورهی امام باقر علیهالسلام مناظرات بین مذهبی چندان پررنگ نبود. نکتهی دیگر اینکه سن کم امام جواد علیهالسلام و این تجربهی جدید که امام یک علم لدنّی و الهی دارد و این علم تفضلی از جانب حضرت باری تعالی است، خیلی عجیب جلوه میکرد. البته این امر برای شیعیان معلوم بود، ولی در بین دیگران جلوهی خاصی داشت.
برداشتی ازگفتارِ حجتالاسلاموالمسلمین سید محمدکاظم طباطبایی، رئیس پژوهشکدهی علوم و معارف حدیث
منبع : دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری