سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسیج دُرّة الصّدف
 
«زنِ بسیجى ، عاشقِ استقلال ملى، غرور ملى و با افتخارات ملى در تأمین منافع ملى ست

 

اگر کسی جرات کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانه دخترش را به آتش بکشد، فرزندان او جرات می کنند خیمه های ذراری پیامبر را آتش بزنند.

من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روی برادرم کشیده می شوند، ساخته  کارگاه سقیفه است! نطفه اردوگاه ابن سعد در مشیمه  سقیفه منعقد می شود

اگر علی اینجا تنها نماند که حسین در کربلا تنها نمی ماند ...!

حسین در کربلا می خواهد با دلیل و آیه اثبات کند که نوه  پیامبر است. پیامبری که تو در خانه  او و در حریم او مورد تعدی قرار گرفتی. تعدی به حریم فرزند پیامبر سنگین تر است یا نوه  پیامبر ؟!!

مادر! در کربلا هیچ زنی میان در و دیوار قرار نمی گیرد خودت گفته ای ما حداکثر تازیانه می خوریم اما میخ آهنین سینه هامان را سوراخ نمی کند!

وقتی تو را از پشت در بیرون کشیدند من میخ های خونین را دیدم. نگو گریه نکن مادر! باید مرد در این مصیبت باید هزار بار جان داد و خاکستر شد ما سخت جانی کرده ایم که تا کنون زنده مانده ایم!!

نگو که روزی سخت تر از عاشورا نیست. در عاشورا کودک شش ماهه به شهادت می رسد اما تو کودک نیامده ات به شهادت رسید.

من دیدم که خودت را در آغوش فضه انداختی و شنیدم که به او گفتی: مرا بگیر فضه که محسنم را کشتند!!

پیش از این اگر کسی صدایش را در خانه  پیامبر بالا می برد وحی نازل می شد که پایین بیاورید صدایتان را. اگر کسی پیامبر را به نام صدا می کرد وحی می آورد که نام پیامبر را با احترام بیاورید. هنوز آب تغسیل پیامبر خشک نشده خانه اش را آتش زدند ... آن آتش که که عصر عاشورا به خیمه ها می گیرد مبداش اینجاست!!

دختر اگر درد مادرش را نفهمد که دختر نیست ... من عاشورا را میان در و دیوار دیدم وقتی که ناله  تو به آسمان بلند شد. بعد از این هیچ عاشورایی نمی تواند مرا اینقدر بسوزاند ....

...و اکنون تو چون کشتی شکسته پهلو گرفته ای ...

قبول کن که غم عاشورا هر چه باشد به این سنگینی نیست!! پدر به هنگام تغسیل، روی تو را خواهد دید و بازوی تو را و پهلویت را ... و پدر را و ما را

از این پس هزار عاشوراست ...



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/1/12 توسط زینب بانو
طراح قالب : { معبرسایبری فندرسک}