سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسیج دُرّة الصّدف
 
«زنِ بسیجى ، عاشقِ استقلال ملى، غرور ملى و با افتخارات ملى در تأمین منافع ملى ست


اینکه نسل عزیز ما، خیلی جاها به خاطر همرنگ شدن با جماعت و یا ترس از نگاه دیگران و خجالت از سنگینی نیشخندهایشان، «خدا» را می‌فروشند و ارزان فروشی می‌کنند بین رفیق و نارفیق! آنقدر از خدا خوبی و لطف و مهر دیده‌اند که او را کنار می‌گذارند تا پرستیژ و وجهه اجتماعی‌شان به هم نخورد؛ به همین راحتی نماز را کنار می‌گذارند و روزه را می‌بوسند. به همین راحتی! همانطور که از خجالت حرف دوستان، سیگاری می‌شوند و در شب عروسی خیلی کارها می‌کنند که اصلا به گروه خونی‌شان نمی‌آید. همانطور که خیلی راحت «غیرت فروشی» می‌کنند به بهانه صفحه شخصی فیس بوک و یادشان می‌رود که میلیون‌ها چشم نامحرم در این فضای به اصطلاح مجازی آزاد وجود دارد...

 

افسران - خدایا من خجالت می‌کشم ...


خدایا خیلی دعا دارم ... خدا من الآن چند ساله دارم بدبختی می‌کشم ... خدایا مادرم رو بیامرز ... خدایا چشم خواهرم خوب بشه ... خدایا بابام کبدش خوب بشه ... خدایا دختر آقاشمس‌ا... بچشو سالم به دنیا بیاره ... خدایا منیره با من آشتی کنه ... خدایا این عادت اینترنت از سرم بیفته ...


فیلم سینمایی «سر به مهر »

ارتباطی بین راز و نماز؛ این ایهام دلچسب هم با سوژه و هم داستان ارتباط خوبی دارد . سوژه این فیلم مشخصا خود نماز است. قصه یک دختر ِ کم رو و خجالتی ِ تفرشی که علاقه به زندگی در تهران سبب شده است که جدا از خانواده خود زندگی کند. صبا وبلاگ‌نویس است و اغلب مسائل خود را در وبلاگش می نویسد. او با خودش و خدا قرار می گذارد که اگر به خواسته هایش برسد نماز بخواند. برآورده شدن خواسته هایش در فاصله ای کوتاه او را به عمل به عهدش وا می دارد . صبای خجالتی از نماز خواندن در حضور هم خانه ای و خانواده هم خانه ای اش خجالت می کشد . آن قدری که برای نماز خواندنش به رفتن به نماز خانه فرودگاه متوسل می شود! صبا از معرفی خود در قرار وبلاگی دوستانش طفره می‌رود و شخصیت واقعی خود را پنهان می‌کند. مسئله ای که در فضای نت بسیار مشاهده می شود. سیر فیلم به گونه ای پیش می رود که در آخرین سکانس در حالی که نماز ظهر و عصر خود را قضا می خواند، به نماز اول وقت مغرب متصل می شود و بدون توجه به پیامکی که به دستش می رسد و ممکن است حتی در مسیر رسیدن به خواسته هایش هم نباشد نماز را اقامه می کند ... و بر خلاف قبل این بار فقط برای خدا و نه برای اجابت دعاهایش، نماز می خواند.


سر به مهر فیلمی اجتماعی است با موضوع نماز. داستان دختر تنها و خسته‌ای است که کمک‌های یک دوست باعث بهبود شرایطش می‌شود، اما دختر داستان سر به مهر برای معرفی این دوست به دیگران شهامت کافی ندارد. این اولین بار است که در یک اثر سینمایی نماز محوریت می‌یابد به طوری که برخی مقدم دوست را متهم به سفارشی‌سازی کرده‌اند. خیلی‌ها می‌گویند «سر به مهر» درباره نماز است. مقدم دوست اما می‌گوید «سر به مهر فیلمی درباره خجالت است». او خجالتی را می‌گوید که برخی از هم‌نسلان ما تجربه کرده‌ایم. خجالت از نماز خواندن! او در این‌باره می‌گوید: «ما با این مدل از شخصیت‌ها برخورد داشتیم و بعد پیرامونش بررسی و مطالعه کردیم و دیدیم که این موضوع با فراوانی نسبتاً قابل توجه در برخی افراد شایع شده است. آدم‌های زیادی را دیدیم که از نماز خواندن در محل کار و در برابر دیگران خجالت می‌کشند و این ضرورت پیدا شد که این موضوع را به فیلمنامه تبدیل کنیم و این شخصیت‌ها را به تصویر بکشیم.» از دیگر جذابیت‌های فیلم‌نامه توجه به اینترنت و وبلاگ‌نویسی است. کارگردان در این باره می‌گوید: «در سر به مهر آدمِ تنهایی که کسی را برای درد دل ندارد، سراغ وبلاگ رفته است. تنهایی دردمندی را با خود به همراه دارد. صبا در فیلم سر به مهر آدم مشکل‌دار و دردمندی است، اوضاعش روبه راه نیست، وبلاگ می‌نویسد، اما کم‌کم متن وبلاگ‌هایش هم شکل مناجات و گفت‌وگو با خدا پیدا می‌کند و این در واقع تبدیل یک مکالمه با خود، به یک مکالمه با خداوند است.» در جست‌وجوی یار...

لیلا حاتمی در این فیلم کسی ست که حوادث بد و خوب زندگی را در روان خودش به چالش می کشد و از شدت و سنگینی آنها و عدم توان تاویلشان رنج می برد. او نمی تواند لنگر خُرد کننده و سنگین حوادث را به دریای حلم و علم خدا بیندازد و خود از این همه رنج فارغ شود. معمولا امور به اقتضای شرایط رخ می دهند و دو راه برای مواجهه با آنها هست یا خود به چالش با آنها بپردازی یا از کسی مدد بگیری که وجودش کامل تر از توست. او با نماز سعی دارد به این موقعیت برسد اگر چه این تجربه دینی که در خفا انجام می دهد به تاویل تازه ای از حوادث می انجامد و او را امیدوار تر می کند، اما از ابراز و اظهار آن وحشت دارد در واقع توسل به این تجربه معنوی را بطلان موقعیت اجتماعی‌‌اش تصور می کند .واگذاری امور به خدا و تجربه معنوی از این دست پیشتر نیز در ادبیات ما طرح شده است مولانا در مثنوی شریف می فرماید حتی امور بد و حوادث ناگوار هم نشانه های قهاریت ذات اوست. وقتی برای واگذاری امور بد و ناگوار توجیه هوشمندانه هست تکلیف امور دیگر روشن است در هر حال این تجربه معرفتی در ادبیات به حوزه زندگی اجتماعی نزدیک شده ....

«سر به مهر» که روایت زندگی دختری وبلاگ‌نویس با دغدغه‌هایی مانند کار، ازدواج و ‌بررسی خصلت‌هایی چون کم‌رویی و انزواطلبی و ایجاد بحران روحی است؛ از آن دست فیلم‌هایی است که باید دید و ارزش یکبار دیدن را دارد؛ فیلمی که در لابه‌لای داستان اصلی برخی مفاهیم فراموش شده در جامعه ما را به صورتی غیر کلیشه‌ای و دوست داشتنی بیان می‌کند؛ مثل پول پرستی عجیب این روزهای ما یا توهم اینترنتی اغلب ما در خصوص پنهان ماندن و لذت ناشناس بودن! حتی انزوای نسلی که در هجوم ابزارهای جدید ارتباطی گرفتار شده و مرجع پاسخ‌های و شبهات خود را دوستانی می‌داند که از دل همین روابط جدید ابزارهای دنیای نوین به دست آورده! سر به مهر فیلمی است که همان موضوع همیشگی یعنی نماز را این بار به زبان دیگر و از زاویه جدیدی مطرح می‌کند
کیهان/افسران



برچسب‌ها: اجتماعی
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/10/9 توسط زینب بانو
طراح قالب : { معبرسایبری فندرسک}