سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسیج دُرّة الصّدف
 
«زنِ بسیجى ، عاشقِ استقلال ملى، غرور ملى و با افتخارات ملى در تأمین منافع ملى ست

گزیده‌ای از سخنرانی حضرت آیت ‌الله مصباح یزدی (دامت برکاته)

در همایش بزرگداشت حماسه 9 دی و بررسی ریشه‌های فتنه 88 است

دست تدبیر خدا

اولین نکته‌ای که شایسته است به آن توجه کنیم تدبیر الهی در تأیید و نصرت حق، و تضعیف باطل است. همه ما آشنا هستیم، اما برای کسانی که شاید در آینده بشنوند و کمتر با این مسأله آشنا باشند، یادآور می‌شوم که شیوه بیان قرآن کریم به گونه‌ای است که می‌کوشد مخاطب را درباره هر پدیده‌ کوچک و بزرگی به خدای متعال توجه دهد. قرآن حتی در ساده‌ترین پدیده‌ها ـ که همه مردم اسباب و عللش را می‌شناسند ولی به نقش قدرت و تدبیر الهی در آن توجه ندارند ـ بر این نکته، تکیه می‌کند؛ همه می‌دانند ابری در آسمان می‌آید. بارانی می‌بارد. باران باعث سرسبزی زمین و میوه‌دار شدن درختان می‌شود و بالاخره انسان‌ها، حیوانات و چهارپایان از این گیاهان استفاده می‌کنند. این‌ها سلسله‌ پدیده‌های مترتبی است که عوامل طبیعی‌اش کاملا شناخته شده، اما قرآن تاکید دارد که بفرماید: خدا ابر را پدید آورد؛ خدا از ابر باران نازل کرد؛ خدا از باران گیاه رویاند؛ حتی دانه‌ای که در زمین است خدا آن را می‌شکافد. با این‌که همه می‌دانند که دانه در زمین با آب خیس می‌خورد، سپس می‌شکفد و این خیلی طبیعی است، اما قرآن تاکید دارد که یادتان باشد خداست که این دانه را می‌شکافاند و از آن جوانه می‌رویاند؛ «إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى...؛ همانا خدا شکافنده بذرها و هسته‌هاست.»1همه‌جا دست خدا را ببینید، حتی در همین دانه‌‌ای که در خاک می‌شکافد، و جوانه‌ می‌زند، سبز می‌شود و به گیاه یا میوه تبدیل می‌شود، و خود و چهارپایان‌تان از آن استفاده می‌کنید. این مثال‌ها در امور طبیعی بود. قرآن در امور اجتماعی نیز بر این اصل تأکید دارد و حوادث را به خدا نسبت می‌دهد، تا دست خدا را در پدیده‌ها فراموش نکنیم و غافل نشویم که همه تدبیر خداست. خداست که چنین اسباب و وسایلی را فراهم کرده و حکمتش اقتضا کرده است که این پدیده‌ها از راه این مجاری و اسباب تحقق بیابد. شیوه بیان و روش تعلیم و تربیت قرآن نیز از ما می‌خواهد که همه‌جا دست خدا را ببینیم.

نقش خدا در حوادث اجتماعی

در قرآن از چند حادثه اجتماعی بزرگ زمان پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله یاد می‌شود که کمابیش نقش سازنده‌ای در تاریخ اسلام داشته است، مثل جنگ بدر، جنگ احد، و جنگ حنین که در همه این‌ها خدای متعال پدیده‌ها را به خودش نسبت می‌دهد. در جنگ بدر قافله‌ای از مشرکان قریش برای تجارت به طرف شام حرکت کرده بودند؛ قافله مجهزی بود. معمولا به علت ناامنی راه‌ها، قافله‌های تجاری را عده‌ای مسلح همراهی می‌کردند. به پیغمبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله دستور داده شد به طرف این کاروان بروید. اراده الهی این بود که دو قافله سر چاه‌های بدر2، به هم برسند. قرآن می‌فرماید که ما آن‌چنان تدبیر کردیم که دو قافله سر چاه‌های بدر به هم‌دیگر برسند، که اگر خودتان با هم قرار گذاشته و وعده کرده بودید که فلان ساعت سر این چاه‌ها حضور پیدا کنید نمی‌توانستید به وعده‌تان وفا کنید؛ «... وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَلَـکِن لِّیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً کَانَ مَفْعُولا...»3خدا اراده کرد که جنگی که می‌بایست بین شما واقع شود و به شکست مشرکان بیانجامد، در این‌جا باشد. این دو گروه از لحاظ ساز و برگ نظامی به هیچ وجه قابل مقایسه نبودند، نه تعداد، نه امکانات، نه ابزار جنگی و نه حتی مرکبشان. این‌ها تعدادی شتر و اسب داشتند و چند تا شمشیر و نیزه، آن‌ها کاملا مجهز بودند و تعدادشان هم حداقل سه برابر مسلمان‌ها بود. دو گروه سر چاه‌های بدر به هم رسیدند و جنگ و درگیری در آن‌جا شروع شد. پیدا بود مسلمان‌هاروی حساب ظاهری احساس شکست می‌کردند؛ چیزی نداریم، هم جمعیت‌مان خیلی کم است، هم ساز و برگ نظامی نداریم. خدای متعال می‌فرماید: «وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ...»4شما در حالت ذلت بودید؛ دست خالی بودید، ولی خدا شما را پیروز کرد.
درباره جنگ احد می‌فرماید: «کَمَا أَخْرَجَکَ رَبُّکَ مِن بَیْتِکَ بِالْحَقِّ...»5 جنگ احد در نزدیکی مدینه واقع شد. احد تا مدینه فاصله‌ای ندارد. قرآن نمی‌فرماید مسلمان‌ها فکر کردند، تصمیم گرفتند، نقشه کشیدند و از مدینه خارج شدند و به احد رفتند. می‌گوید خدا تو را از خانه‌ات بیرون آورد. پس باید طبق روش تعلیم و تربیت قرآن وقتی با حادثه‌ای روبه‌رو می‌شویم دلمان اول سراغ خدا برود؛ اگر مشکلی داریم اعتمادمان به خدا باشد؛ اگر قوتی داریم قوت‌مان را از خدا بدانیم؛ و اگر پیروز شدیم پیروزی‌ را ازخدا بدانیم. این روش تربیتی قرآن است. همیشه باید این را در نظر داشته باشیم.
در حادثه فتنه 88 هم باید بگوییم این فتنه به دست خدا شکست خورد، به دست خدا نابود شد و فتنه‌جویان رسوا شدند؛ البته این نگرش به این معنا نیست که عوامل انسانی و واسطه‌ها فراموش شوند و نقش آن‌ها انکار شود. در جای خود باید از آن‌ها نیز قدرشناسی شود. این قدرشناسی نیز در مرتبه نازل‌تری، حساب دیگری دارد، اما اصل را باید اراده، یاری، تدبیر و تقدیر خدا بدانیم و همیشه شاکر خدا باشیم. بعد نوبت به اسباب و وسایلی می‌رسد که خدای متعال قرار داده است. همان خدا امر فرموده که نسبت به انسان‌هایی که واسطه هستند و نقشی تأثیرگذار به نفع شما ایفا می‌کنند قدرشناس باشید و برایشان احترام قائل شوید؛بنابراین اولین نکته این است که یاری خدا را در این داستان فراموش نکنیم. کمی فکر کنیم که اگر این حرکت خودجوش مردمی که به اراده خدا انجام گرفت، نبود چه می‌شد؟ در یک کلمه، حاصل نزدیک به نیم قرن جهاد و مبارزه و فداکاری، خون‌هایی که ریخته شد و شهادت‌هایی که نصیب مردم شد، برباد می‌رفت. چیزی از این‌ها باقی نمی‌ماند. بلکه اگر کسانی دقت کنند، قضاوت خواهند کرد که از قبل از پیروزی انقلاب بدتر می‌شد. یعنی پیامد آن فتنه ده‌ها بار وضع را از وضع زمان شاه بدتر می‌کرد. این اراده الهی بود که مردم با چنین حرکت عظیمی این فتنه عظیم را خاموش ساختند. خداوند به همه کسانی که نقشی در خاموش کردن این فتنه داشتند پاداشی در خور کرم خودش عنایت بفرماید. این اولین نکته که نقش خدا یادمان نرود و شکرگزار او باشیم.



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91/9/23 توسط زینب بانو
طراح قالب : { معبرسایبری فندرسک}