سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسیج دُرّة الصّدف
 
«زنِ بسیجى ، عاشقِ استقلال ملى، غرور ملى و با افتخارات ملى در تأمین منافع ملى ست

 

 

«نمی توانستم از پیش بابا بروم.

نمی توانستم از او دل بکنم.

چهارزانو نشسته، روی سینه اش خم شده بودم. سینه اش، گلویش، صورتش و پیشانی اش را می بوسیدم. به موهایش دست می کشیدم.

لطافت و نرمی موهایش را زیردستهایم حس می کردم. قشنگی تنها چشمش مبهوتم کرده بود. برق عجیبی داشت،انگار از شادی برق می زد.

رنگ پوست و حالتش اصلاً شبیه هیچ کدام از میت هاو شهدایی نبود که این چند روز دیده بودم. هیچ سردی در بدنش حس نمی کردم. پوست بدنش طراوت و قرمزی خودش را داشت.

انگار بابا خوابیده بود.

خیلی قشنگ تر از قبل شهادتش شده بود.

حتی چروکهای دور چشم و پیشانی اش هم ازبین رفته بود. نورانیت چهره اش آن قدر زیاد بود که وقتی کفن را باز کردم تا چند لحظه جرأت نکردم به صورتش دست بزنم. دوباره که صدای در زدن آمد،مجبور شدم کفن را ببندم.

برای آخرین بار چشمش را بوسیدم و حلالیت خواستم وخداحافظی کردم. دلم نمی خواست کفن را ببندم. خیلی سخت بود. بازکردنش سخت بود، ولی بستنش سخت تر. انگار با بستن این گره همه چیز تمام می شد.

آخرین دیدار، آخرین لمس کردن ها، آخرین بوییدن ها، به خدا گفتم: خدایا چه کارکنم؟

تو کمکم کن. چه طور از بابا دل بکنم؟... .»

1718da2 دانلود کتاب صوتی دا   سیده زهرا حسینی

با آغاز جنگ، زهرا حسینی که در آن هنگام دختری هفده ساله بود،‌ خود را در وسط ماجرا یافت. همین که اعلام کردند جسد شهدا در گورستان روی زمین مانده است، به یاری غسالان شتافت و با شهامت و مقاومت روحی کم‌نظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد.

به کارکنان گورستان غذا رساند، مردم را برای این کار بسیج کرد، امدادگری آموخت و در هر کاری که پیش می‌آمد، از امدادگری، زخم‌بندی، حمل مجروحان، تعمیر و آماده‌سازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت.

تنها هدفش این بود که مفید باشد و به مردم خدمتی بکند. پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنان را در گور نهاد. خواهر کوچک‌ترش را در کارها شرکت داد. در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است.

با این حال، او از پای ننشست و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگ‌زده باشد.


عکس سیده زهرا حسینی(راوی) و سیده اعظم حسینی (نویسنده)

گزارش حسینی از جنگ بی‌نظیر است، و به هیچ یک از کتاب‌های متعددی که ایرانیان و خارجیان درباره جنگ نوشته‌اند، شباهتی ندارد.

خواننده ممکن است با اعتقادات حسینی مخالف باشد و حتی او را دختری عامی بداند که طوطی‌وار چیزهایی را باور کرده است و تکرار می‌کند. ولی باید ابله یا مغرض باشد که درباره گزارش او از وقایع تردید کند.

این گزارش حقیقی و دست اول از سبعیت از یک طرف و مظلومیت و بی‌پناهی از طرف دیگر است. در آن، چنان صحنه‌هایی از ایثار و شور ایمان به چشم می‌خورد که قلب را می‌لرزاند.

از ویژگی‌های مهم کتاب دا، نثر و قلم متمایز نویسنده آن یعنی سیده اعظم حسینی است که جذابیتی مضاعف به خاطرات سیده زهرا حسینی بخشیده و باعث شده این کتاب از مجموعه خاطرات جنگی فاصله بگیرد و ارزش ادبی و هنری و غنای داستانی و دراماتیک پیدا کند.


از آنجایی که راوی داستان یک زن است، ما را با جزییاتی از فضا و مسائل جنگ آشنا می‌کند که دنیای مردانه و راویان مرد از بیان آن عاجزند، زیرا نه آنرا مشاهده کرده و نه احساس و درک می‌کنند؛ این امر به انحاء گوناگون در متن و لابلای کتاب دیده می‌‌شود.

مثلا حضور در مکان‌هایی که تنها زنان اجازه حضور دارند، مانند غسالخانه زنانه و تشریح دیده‌های خود؛ محدودیت‌ها و ترس‌هایی که برای زنان در طی حضور در خرمشهر وجود داشته مانند بودن در محله‌ای که حضور سربازان عراقی در آن احساس می‌شود و بیان احساس خود از این وضعیت.

نحوه برخورد مردها نسبت به حضور زنان در شهر. بیان اعتقادات شخصی‌اش در مورد حجاب و حفظ آن در تمامی لحظات جز در برخورد با جنازه متلاشی شده‌ای که مردها از روبرو شدن و دست زدن به آن اکراه دارند. و صحبت از فداکاری و مقاومت زنان و نقش آنان در دوران دفاع مقدس.


این نوع ویژگیها اثری کاملا زنانه و خارج از چارچوب گفتمان مردانه را خلق کرده که در آن راوی حرف‌های مهمی برای گفتن دارد. در واقع سوژه زنانه غایب از جنگ یا روایت شده به واسطه مردان اینک خود به میدان آمده و از جنگ سخن می‌گوید.

اما وقتی راوی، زن بودن خود را فراموش می‌کند و به انجام کارهای مردانه می‌پردازد، و یا گاهی از مردان نیز جلو می‌افتد، او را تنها به نقش یک انسان حاضر در جنگ که دیگر نمی‌توان زن یا مرد بودنش را تشخیص داد نزدیک می‌کند.

(مثل جمع‌آوری پیکرهای متلاشی شده مجروحان در سطح شهر، حضور در خط مقدم جبهه و یا رفتن به اتاق جنگ) و این امر ما را به این واقعیت رهنمون می‌سازد که راوی میان دو وضعیت قرار دارد؛ یک وضعیت به عنوان یک جنس مونث که از این زاویه دید به روایت می‌پردازد و تلاش می‌کند سهمی برابر با مردان را برای حضور در خرمشهر به دست آورد؛ مثل تلاش برای ماندن در شهر با وجود مخالفت مردان.

و گاه به عنوان کسی که تابع گفتمان مردسالارانه است حرکت می‌کند و کاری را مهم می‌داند که مردها از عهده انجام آن بر می‌آیند مثل حضور در خط مقدم و اسلحه به دست گرفتن. 

تصویری که راوی از خود ارائه می‌دهد موجودی آسمانی، غیر قابل تصور و دست نیافتنی که مخاطب را از خود براند نیست، بلکه خصوصیات مشترکی با مخاطبانش دارد.

راوی فردی خویشتندار، بامسئولیت و شجاع است که در مواردی هم به راحتی گریه می‌‌کند، می‌ترسد، عصبانی می‌شود، از وحشت فرار می‌کند، در مقابل بعضی از مسائل بی‌تاب می‌شود و حتی اعصاب تحریک شده‌اش او را مجبور می‌کند کار در غسالخانه را ترک کند.

از این رو راوی به شخصیت ما بسیار نزدیک است و از خود، پدر، مادر، برادر و خواهرانش موجودی خارق‌العاده نساخته، بلکه مانند بسیاری از آدم‌ها از خانواده‌ای معمولی است.

 




برچسب‌ها: صالحه بانو
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92/6/12 توسط زینب بانو

 

جان عالم فدای قبری که

غیر خورشید سایه بانش نیست

نه ضریحی نه سقف آینه ای
بر سرش غیر آسمانش نیست

قالَ علیه السلام :

إ نَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَیْکُمُ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فى اءفْضَلِ
السّاعاتِ، فَعَلَیْکُمْ بِالدُّعاءِ فى إ دْبارِ الصَّلَواتِ.


ترجمه :

فرمود: خداوند متعال پنج نماز در بهترین اوقات را بر شما واجب گرداند،
پس سعى کنید حوایج و خواسته هاى خود را پس از هر نماز
با خداوند مطرح و درخواست کنید.

مستدرک الوسائل : ج 6 ص 431 ح 6.
ای در دهنت زبان قرآن
قرآن همه جان، تو جان قرآن

روید چو به بوستان شقایق
از لعل لبت دُر حقایق

وصف تو هماره بر لب ماست
راه و روش تو مکتب ماست

با تو همه جا مدینة ماست
این گفت تو نقش سینة ماست:

"هرکه شمرد سبک صلاتش
فردا نبود ره نجاتش"



برچسب‌ها: تاریخ و تقویم
نوشته شده در تاریخ یکشنبه 92/6/10 توسط زینب بانو

malek_khatoon_2


سلطان محمود غزنوی با تمام جاه و شوکت و خشم و غضبی که در تاریخ حکومتش داشت، نتوانست یک نفر را مطیع خود کند؛ زنی به نام سیده ملک خاتون که اولین زن حاکم ایران در دوره اسلامی لقب گرفته است و حالا اگر نشانی از او بخواهید، به جز کتاب های تاریخی می توانید سراغش را در جنوب تهران در یکی از محله های قدیمی خیابان خاوران بگیرید. جایی که حالا به نام «امام‌زاده سیده ملک خاتون» و به عنوان یکی از نوادگان حضرت موسی بن جعفر(ع) شناخته می شود.


http://multimedia.mehrnews.com/original/2012/09/863852.jpg


سیده ملک خاتون حاکم ری بود که سلطان محمود غزنوی در نامه ای به او نوشت: «باید که خطبه بر من کنی و زر به نام من زنی و خراج بپذیری و اگر نه من بیایم و ری بستانم تو را نیست گردانم…» سلطان محمود که در آن روزها فتوحات بسیاری در خراسان و هند و غزنه داشت، توسعه‏ طلبی‏هایش را تا ری هم ادامه داده و از سیده خاتون خواسته بود تا مطیع او شود اما ملک خاتون که با چنگ و دندان حکومتش را حفظ کرده بود، در جواب سلطان نوشت:

 

«تا شوی من زنده بود مرا اندیشه آن بود که تو را مگر این راه بود و قصد ری کنی. چون وی فرمان یافت و شغل به من افتاد، مرا این اندیشه از دل برخاست، گفتم: محمود پادشاهی عاقل است، داند که چون او پادشاهی را به جنگ زنی نباید آمدن. اکنون اگر بیایی خدای آگاه است که من نخواهم گریخت و جنگ را ایستاده‏ام، از آنچه در دو بیرون نباشد: از دو لشکر یکی شکسته شود؛ اگر من تو را بشکنم، به همه عالم نویسم که سلطان محمود را بشکستم که صد پادشاه را شکسته بود، مرا هم فتح‏نامه بود و رسد و هم شعر فتح [و اگر تو مرا بشکنی چه توانی نوشت؟ گویی زنی را بشکستم؟ تو را نه فتح‏نامه رسد و نه شعر فتح] که شکستن زنی بس فخر نباشد؛ گویند که سلطان محمود زنی را بشکست».

 

جواب قاطعانه ای که سیده ملک خاتون به سلطان محمود داد، او را وادار کرد تا از فکر درگیری با یک زن که در نبرد با او شکست و پیروزی نتیجه ای جز رسوایی و سرزنش نداشت، صرف نظر کند.

http://multimedia.mehrnews.com/original/2012/09/863846.jpg


زندگی سیاسی سیده ملک خاتون از زمانی شروع شد که به عقد فخرالدوله دیلمی، حاکم وقت حکومت آل بویه درآمد؛ اولین حکومت ایرانی و شیعه که توانست در جهت استقلال و بازگشت به هویت ایرانی قدم بردارد. سیده ملک خاتون که نام اصلی اش «شیرین، دختر رستم بن شروین بن رستم بن… قارن» بود، در تاریخ به عنوان زنی ملک‏زاده و عفیفه و زاهد معرفی شده که به خاندان «باوندی» طبرستان تعلق داشت و از بازمانده های ساسانیان به حساب می آمد.

 

همسر شیرین , فخرالدوله،  در طول دوران اولیه حکومتش به اندیشه سیاسی و مدیریت وزیر مشهورش «صاحب بن عبّاد» متکی بود اما بعد از مرگ او، سیده ملک خاتون سمت مشاورت او را بر عهده گرفت. هرچند امور دربار و دیوان به دو تن از کارگزاران سپرده شد، ولی ملک خاتون بر آنان نظارت مستقیم داشت و در واقع، فخرالدوله این بار در امور سیاسی و مدیریتی به سیده خاتون تکیه کرد.


http://multimedia.mehrnews.com/original/2012/09/863833.jpg


فخرالدوله در سال 387ق در قلعه طبرک ری درگذشت و چون در زمان فوت فرزندش مجدالدوله کم سن و سال بود، حکومت عملا  به دست شیرین افتاد تا هم خزانه ارزشمندش از دست مدعیان در امان بماند و هم ری آرامش را از دست ندهد.

سیده ملک خاتون بلافاصله بعد از مرگ همسرش درهای قلعه را بست و از ورود و خروج جلوگیری کرد، بعد از آن، از امام جماعت قلعه خواست تا آداب تدفین را انجام دهد و زمانی که تمام کنترل را در دست داشت، نمایندگانی را به شهر فرستاد تا خبر فوت فخرالدوله را اعلام کنند. او مجدالدوله را جانشین شوهرش کرد و پسر دیگرش شمس‏الدوله، را به حکومت همدان فرستاد و حکومت اصفهان را به پسر دیگرش عین‏الدوله، که هفت ساله بود، سپرد. به همین علت، سیده خاتون از آن پس «امّ ‏الملوک» لقب گرفت.

 

در کتاب تاریخ گزیده درباره این خاتون چنین آمده است: «منکوحه‌اش سیده، بر ملک مستولی شد. هیچکس را از ارکان دولت زهره نبودی که بی اذن او در کم و بیش کاری مدخل کردن تا به مرتبه‌ای که کفن فخرالدوله قرض کردند و دست به خزانه نیارستند بردن.»


http://multimedia.mehrnews.com/original/2012/09/863828.jpg


ملک خاتون با توجه به سن کم فرزندش، مجدالدوله و با برخورداری از حمایت برادرش، اسپهبد طبرستان، امور حکومت ری را در دست گرفت. فرامین حکومتی با صلاحدید او صادر می‏شد و یکی از مورخان به نام ابن اثیر درباره او می‏نویسد: «مادر مجدالدوله همچنان فرمان می‏راند و نامه شهریاران بدو می‏خواندند و او بدیشان پاسخ می‏فرستاد.»
م

نقش فعّال او در مسائل سیاسی و نظامی دوره مجدالدوله تا آنجا پیش رفت که وقتی پسرش، مجدالدوله، به کوشش وزیرش به فکر گرفتن حکومت از مادرش افتاد، سیده خاتون این شورش را با عزل و دستگیری پسرش مجدالدوله به سود خود پایان داد و پسر دیگرش، شمس‏الدوله را مدتی به جای مجدالدوله به حکومت نشاند که البته بعد از مدتی دوباره مجدالدوله را بر سر کار آورد.

 

دیدار ملک خاتون با ابوعلی سینا هم یکی دیگر از نقاط عطف زندگی او بود. ابوعلی سینا که نزد سامانیان به مطالعه و تحقیق مشغول بود، با قدرت‏یابی محمود غزنوی و مخالفت او با شیعیان، مجبور شد از خراسان خارج شود. او در فرار از سپاهیان غزنوی به ری رفت و خدمت سیده خاتون و پسرش مجدالدوله رسید. آنها به ابن سینا امنیت و اعتباری دادند تا بتواند مطالعات خود را دنبال کند. کتابخانه مجدالدوله چنان غنی بود که ابن سینا، مدت‏ها در دربار ری و کنار این مادر و پسر اقامت کرد و از کتاب‏هایش، که بیشتر در علم نجوم و حکمت بود، استفاده کرد.

سیده ملکه خاتون در قلمرو خود عدالت را اجرا می‌کرد و چند روز در هفته به امور مردم شخصاً رسیدگی می‌کرد و تمام اداره امور لشکری و کشوری را خود با مشاوره انجام می‌داد. حمدالله مستوفی در کتابش، حکومتداری او را چنین توصیف می‌کند: “روز بار در پرد? رقیق نشستی و با وزیر و عارض سخن گفتی، سپاهی و رعیت را در حد هر یک محافظت نمودی و چون رسل از اطراف آمدندی، بی تلقین، جواب بسزا گفتی”. و در ادامه می نویسد: “تا او در حیات بود، ملک مجدالدوله به رونق بود


http://multimedia.mehrnews.com/original/2012/09/863836.jpg


اما با مرگ سیده خاتون در اثر بیماری در سال 419 هجری قمری ضعف حکومت پسرش مجدالدوله بیش از قبل آشکار شد و چون سپاهیان هم با او مدارا نکردند، مجدالدوله با بی خردی نامه‏ای به سلطان محمود نوشت و از او به رسم دوستی دعوت کرد تا به ری بیآید.

سلطان محمود هم در همان سال به ری لشکر کشید و آنجا را فتح کرد و مجدالدوله دستگیر شد و به قتل رسید به این صورت حکومت آل‏بویه در ری پس از مرگ سیده ملک خاتون دوام نیاورد و به پایان رسید.


http://multimedia.mehrnews.com/original/2012/09/863839.jpg

منبع : به دخت

 




برچسب‌ها: صالحه بانو
نوشته شده در تاریخ شنبه 92/6/9 توسط زینب بانو

http://www.sepahnews.com/files/basijkhaharanb.jpg

 

«یکی از زنان شجاع به عنوان دیده بان به طرف «بهمن شیر» رفته بود، با اطلاعات مؤثر و مفیدی که از موقعیت دشمن می داد، در موفقیت عملیات نقش تعیین کننده ای را ایفا کرد. او دختر شهید بزرگوار « نواب صفوی» بود.»

این خواهر رزمنده انسان را بی اختیار به یاد فداکاری زنان مجاهد صدر اسلام می انداخت، زنانی چون زینب، سمیّه، نسیبه، ... در آخرین دیدار او را در حالی دیدم که پیکر پاک شهیدی را با خود حمل می کرد. معلوم شد از یک عملیات موفق چریکی باز می گردد.»


http://www.ketabnews.com/ketabnewscontent/media/image/2007/04/2273_orig.jpg


«عملیات شروع شده بود و بدون وقفه مجروح و زخمی منتقل می شد به طوری که کف سالن مملو از خون بود و حتی کسی فرصت تمیز کردن محیط را نداشت آلودگی سالن امکان آسیب دیدگی و عفونت مجروحین را افزایش می داد و از طرفی انتقال، مجروحین را دچار اشکال می کرد. در همین حال دیدم یکی از خانم های دکتر که متخصص بود بدون هیچ کبر و غروری جارویی را به دست گرفتند و مشغول پاک کردن لکه های خون شدند.»

برای زن بسیجی فرقی نداشت که چه انجام دهد. مهم ادای تکلیف بود و انجام وظیفه


سربازی زنان


«هنگامی که جنگ شروع شد با خود گفتم از دست زن کم سوادی چون من چه کاری ساخته است و سرانجام پس از یک جنگ درونی تصمیم گرفتم دست به کار شوم. با چند زن دیگر که علاقمند به فعالیت بودند اما از کم سوادی رنج می بردند و این نقص را مانع فعالیت خود می دانستند صحبت کردم و به آنها گفتم: مگر زنانی که در تاریخ اسلام نام شان به عظمت یاد می شود و خاطره های شجاعت و فداکاری هایشان زبانزد است با سواد بودند؟ ما اگر سواد نداریم محبت که داریم، عاطفه مادری که داریم.

هفت زن شدیم و تلاش پیگیر شبانه روزی را آغاز کردیم به بیمارستان ها می رفتیم، زخم یان جنگ را تسلی می دادیم و دوری مادر و خانواده هایشان را با محبت پر می کردیم. لباس هایشان را می شستیم، میوه و شیرینی بین آنها تقسیم می کردیم و آنهایی که خود نمی توانستند غذا بخورند در دهان شان غذا می گذاشتیم. یک احساس مادر و فرزندی بین ما به وجود آمده بود.»



«در حمیدیه یک پیرزن روستایی به برادران ستاد بیت الزهرا(سلام الله علیها) مراجعه کرد، پنجاه تومان داد و گفت سی تومانش را برای جبهه بردارید و بیست تومانش را به من بدهید. برادران که پیرزن را می شناختند به وی گفتند: «مادرجان، شما که فرزندت در جبهه است و کس دیگری هم نداری، بهتر است تمام این پول را برای خودت برداری»، اما او جواب داد: نه برای این بیست روز که تا آخر برج باقی مانده است همین پول برایم کافی است و تا آن موقع روزی یک قرص نان هم مرا کفایت می کند.»


http://www1.jamejamonline.ir/Media/images/1390/09/05/100860412469.jpg

 




برچسب‌ها: صالحه بانو
نوشته شده در تاریخ جمعه 92/6/8 توسط زینب بانو

محمد جواد ظریف در پاسخ به سوالی مبنی براینکه اسامی نهایی معاونین وزارت امورخارجه چه زمانی اعلام خواهد شد، اظهار داشت: اسامی معاونین وزارت امورخارجه نهایی شده و تا ظهر شنبه اعلام خواهد شد.

وی همچنین تاکید کرد: خانم مرضیه افخم سخنگوی جدید وزارت امورخارجه کشورمان هستند.

این درحالی است که وی در طی مصاحبه ای اعلام کرده بود بانوان فرهیخته و توانمند باید در همه حوزه‌ها از جمله سیاست خارجی نقش داشته باشند و تصویر واقعی از جامعه مسلمان و معتقد ایرانی را به دنیا نشان دهند.

روز گذشته نیزسخنگوی وزارت امور خارجه با اعلام انتخاب مرضیه افخم به عنوان سخنگوی جدید وزارت امور خارجه تاکید کرد: ملاک اصلی در انتخاب‌ها و انتصاب‌های سفرا و سخنگوی وزارت امور خارجه تخصص و صلاحیت‌های افراد است.

سیدعباس عراقچی در گفت‌وگو با ایسنا، با اعلام این مطلب خاطرنشان کرد: در شرایط مساوی از تخصص و صلاحیت ممکن است به خانم‌ها اولویت داده شود، این به دلیل تاثیرگذاری مثبتی است که این امر در عرصه‌های سیاست خارجی دارد. با این حال ملاک اصلی کماکان تخصصی است که برای پست سخنگویی باید وجود داشته باشد.

سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: سخنگو با توجه به قابلیت‌های شخصی و تجارب کار و تخصص در حوزه دیپلماسی رسانه‌ای،‌ انتخاب شده و مسلما ملاک برتر و اول تخصص افراد بوده و خواهد بود.

وی درباره برخی انتقادات مطرح شده در روزهای گذشته گفت: کسانی که انتقاد دارند، پس از اینکه افراد منتخب اعلام شدند، متوجه خواهند شد که در انتخاب آنها ملاک اصلی، تخصص بوده است.

وی با اشاره به انتخاب خانم مرضیه افخم به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: ایشان فردی با سابقه و پرتجربه‌ در حوزه دیپلماسی رسانه‌ای بوده است. وی یک دوره مدیرکل اطلاعات و مطبوعات بوده و در حال حاضر نیز مدیرکل دیپلماسی عمومی وزارت خارجه است.

عراقچی ادامه داد: خانم افخم از سوابق طولانی در عرصه کار رسانه‌ای و تجربه دیپلماتیک برخوردار است و از نظر میزان تناسب تجربه کاری، بهترین انتخاب برای حوزه سخنگویی است



برچسب‌ها: خبری
نوشته شده در تاریخ جمعه 92/6/8 توسط زینب بانو

اولین دیدار هیأت دولت یازدهم با امام خامنه ای


هفته دولت با نام دو شهید فرزانه رجایی و باهنر زینت یافته است و اقدام همه دولتها در سرلوحه قرار دادن نام و اهداف این دو شهید، حرکتی پرمعنا است.

 


اصول و ارزشهای انقلاب در سخنان و مواضع امام، متجلی است و اگر عملاً پایبند و دلبسته آنها باشیم و در مواقع ابهام نیز به آنها رجوع کنیم، به فضل الهی، کارها «خوش آیند » خواهد بود و به پیش خواهیم رفت.

وجود آقای روحانی با «سوابق روشن مبارزاتی و انقلابی و مواضع خوب و درست در سه دهه اخیر»، بدون تردید از نقاط قوت دولت جدید است.

 


اعتقادات و نگاه صحیح به حقایق جامعه، منجر به سلامت عملکرد دولت خواهد شد.

در تجربیاتی مانند پیروزی انقلاب، دفاع مقدس و غلبه بر شورشهای متعدد قومی در اوایل انقلاب، ملت و مسئولان کشور، تحقق وعده های پروردگار را کاملاً لمس کردند که این تجربه های ارزشمند، زمینه ساز اعتماد کاملتر به وعده های نصرت و یاری خداوند است.


http://www.sepahnews.com/files/Bonyad-hefz.jpg


اعتماد به پروردگار و نگاه درست، عاقلانه و بخردانه، حلال مسائل خواهد بود.

دیدگاهها و سلایق متفاوت سیاسی – اقتصادی و اجتماعی حاشیه است و خدمت به مردم متن، اجازه ندهید حاشیه ها بر متن اثر بگذارد.

کلید حل مشکلات در ظرفیتها و امکانات داخل کشور است که باید با خردمندی از آنها بهره گرفت.

این حرف به معنای استفاده نکردن از ظرفیتهای بیرونی نیست بلکه نکته اساسی این است که نباید به خارج امید بست و به آن اعتماد کرد.

 


ما به هیچ وجه تمایلی به دخالت در امور داخلی مصر نداریم اما، نمی توانیم چشمان خود را بر کشتار مردم مصر ببندیم.

ما کشتار مردم مصر را که مسلح هم نبودند، محکوم می کنیم.

عامل این کشتار هرکسی که باشد، از نظر جمهوری اسلامی ایران محکوم است.

 

چهارشنبه خونین در پایتخت مصر + فیلم


هرگونه دخالت و جنگ طلبی یقیناً به ضرر آتش افروزان خواهد بود.

دخالت قدرتهای فرامنطقه ای و خارجی در یک کشور، نتیجه ای جز آتش افروزی نخواهد داشت و نفرت ملتها از آنها را نیز افزایش خواهد داد.

این آتش افروزی همچون جرقه ای در انبار باروت است که ابعاد و پیامدهای آن نامشخص خواهد بود.


 




برچسب‌ها: فصل الخطاب
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92/6/6 توسط زینب بانو
طراح قالب : { معبرسایبری فندرسک}