سوگند به خدا،
پروردگار کسی را بهتر از خدیجه نصیبم نکرد.
زیرا در حالی که مردم، کفر می ورزیدند، او به من ایمان آورد؛
در حالی که مردم تکذیبم می کردند، او مرا تصدیق کرد؛
در حالی که مردم محرومم کرده بودند،
او با دارایی های خود با من مساوات کرد و خداوند از
او به من فرزندانی عطا کرد،
که از سایر همسرانم چنین موهبتی نصیبم نشد
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم
محمّد را نکو همسر، خدیجه
عزیز قلب پیغمبر، خدیجه
یقین باشد، پس از زهرا و زینب
بُوَد از هر زنی برتر، خدیجه
سلام خدا بر همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله،
سلام خدا بر مادر مومنین،
سلام بر کسی که گوی سبقت در پذیرش اسلام را از دیگران ربود
زمانی که بیماری او شدت یافت؛ به رسول خدا عرض کرد:
«یا رسول اللّه! اسمع وصایای؛
ای رسول خدا! وصیتهای مرا بشنوید»؛
«أولا، فإنی قاصرة فی حقک، فاعفنی یا رسول اللّه؛
نخست اینکه من در حق شما کوتاهی کردم؛ تقاضا دارم مرا ببخشید».
رسول خدا در پاسخ فرمود:
«حاشا و کلا، ما رأیت منک تقصیرا
فقد بلغت جهدک و تعبت فی ولدی غایة التعب،
و لقد بذلت أموالک و صرفت فی سبیل اللّه مالک؛
هرگز چنین نیست؛
نه تنها من از شما کوچکترین کوتاهی ندیدم؛
بلکه شما تمام تلاشت را کردی و در تربیت و رسیدگی
به امور فرزندان نهایت سختی را به جان خریدی
و آنچه از مال دنیا داشتی همه را در راه خدا صرف کردی».
عرض کرد:
«یا رسول اللّه! الوصیة الثانیة؛
أوصیک بهذه- أشارت إلى فاطمة علیها السّلام-
فإنها یتیمة غریبة من بعدی
فلا ی?ذینها أحد من نساء قریش
و لا یلطمن خدّها و لا یصحن فی وجهها
و لا یرینها مکروها؛
وصیت دوم من این است
- در همین حال اشاره کرد به فاطمه سلام الله علیها -
این دختر بعد از من یتیم و تنها می شود،
مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند؛
سیلی به صورت او نزند؛
کسی به روی او فریاد نکشد؛
کاری نکنند که او ناراحت شود».
«و أما الوصیة الثالثة،
فإنی أقولها لابنتى فاطمة علیها السّلام
و هی تقول لک، فإنی مستحیة منک یا رسول اللّه؛
و اما وصیت سوم که
من آن را به دخترم فاطمه علیها السلام می گویم؛
او به شما عرض کند ؛
زیرا حیا می کنم خودم مستقیما از شما بخواهم».
فقام النبی صلّى اللّه علیه و آله و خرج من الحجرة،
فدعت بفاطمة علیها السّلام و قالت :
در این هنگام رسول خدا برخاست و از اتاق خارج شد.
خدیجه کبری، فاطمه زهرا علیهاالسّلام را به نزدیک طلبید
و به او چنین گفت:
«یا حبیبتی! و قرة عینی، قولی لأبیک:
إن أمی تقول: إنی خائفة من القبر،
أرید منک رداءک الذی تلبسه حین نزول الوحی؛
تکفننی فیه؛
عزیز دلم! و ای شادی قلبم!
به پدرت بگو مادرم می گوید:
من از قبر می ترسم درخواست دارم
مرا در آن عبایی که هنگام نزول وحی بر تن داشتید کفن کنید»
فاطمه علیهاالسّلام از اتاق خارج شد
و پیام مادرش خدیجه را به پدرش رسول خدا رساند.
حضرت بلافاصله برخاست
و آن عبا را تقدیم فاطمه علیهاالسّلام کرد.
وقتی زهرا علیهاالسّلام عبا را آورد
حضرت خدیجه علیهاالسّلام بسیار خوشحال شد.
وقتی حضرت خدیجه علیهاالسّلام رحلت کرد؛
رسول خدا، خود، او را غسل داد و حنوط کرد.
وقتی نوبت به کفن رسید،
جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد:
یا رسول الله! خداوند به شما سلام رسانده
و به صورت ویژه مورد تحیت و اکرام قرار می دهد
و به شما می فرماید:
«إن کفن خدیجة من عندنا،
فإنها بذلت مالها فی سبیلنا؛
کفن خدیجه با ماست؛ چرا که ثروتش را در راه ما داد».
سپس جبرئیل، کفنی آورد و گفت:
«یا رسول اللّه!
هذا کفن خدیجة و هو من أکفان الجنة، أهداه اللّه إلیها؛
رسول خدا! این کفن خدیجه است
که خداوند آن را از پارچه های بهشتی به او هدیه داده است».
رسول خدا همسر مکرمه اش را
ابتدا با عبای خود و سپس با آن پارچه بهشتی
کفن کرد که به این ترتیب حضرت خدیجه با دو کفن،کفن شد،
یکی از خدا و دیگری از رسول خدا.
پیکر پاک و مقدس حضرت خدیجه علیهاالسّلام
پس از مراسم کفن و اقامه نماز به دامنه کوه «حجون» برده شد
و در نزدیکی مرقد مطهر حضرت ابوطالب به خاک سپرده شد.
پیامبر رحمت، خود وارد قبر شدند
و جسد مقدس حضرت خدیجه علیهاالسّلام را
با دست مبارکشان در دل خاک قراردادند.
برچسبها: تاریخ و تقویم