(ادامه ی مطلب قبلی)
علی (علیه السّلام): انا الذی جعل الله نفسی نفس محمد. من آن کسی هستم که خداوند در قرآنش جان مرا
جان پیغمبرش دانسته فرموده (انفسنا و انفسکم)
فاطمه (سلام الله علیها): انا الذی یقول فیکتاب العزیز ابناؤنا و ابناؤکم.
من آنم که خداوند بزرگ در قران کریم مرا به تنهایی همه فرزندان پدرم دانسته و فرموده: (وابناؤنا...)
علی (علیه السّلام): انا من شیعی من علمی یسطرون. من آنم که شیعیانم از دانشم بهره میبرند.
فاطمه (سلام الله علیها): انا بحر من علمی یغترفون. من نیز آن دریایم که از دانشم برخوردارند.
علی (علیه السّلام): انا اشتق الله تعالی اسمی من اسمه فهو العالی و انا علی. من آن کسی هستم که اسمم
را خدا از اسم خود مشتق نموده او عالی است و من علی هستم.
فاطمه (سلام الله علیها): انا کذلک فهو الفاطر و انا فاطمه. من نیز اسمم از نام خدا گرفته شده است. او فاطر و من فاطمه ام.
علی (علیه السّلام): انا حیوة العارفینت. من مایه حیات معنوی عارفانم
فاطمه (سلام الله علیها): انا فلک نجاة الراغبین. من کشتی نجات عاشقان حقم
علی (علیه السّلام): انا الحوامیم. من حامیمهای قرآنم.
فاطمه (علیهاسلام): انا ابنةالطواسین. من نیز دختر (طاسین)های قرآنم
علی (علیه السّلام): انا کنز الغنی. من گنج بینیازیم
فاطمه (سلام الله علیها): انا کلمةالحسنی. من کلمة الحسنی هستم (من اسم اعظم الهی هستم)
علی (علیه السّلام): انا بیتاب الله علی آدم فی خطیئته. من آن کسی هستم که خدا به خاطر من توبه آدم را قبول کرد.
فاطمه (سلام الله علیها): انا بی قبل الله توبته. من نیز همانم که خدا به سبب من توبه آدم را پذیرفت.
علی (علیه السّلام): اناکسفینة نوح من رکبها نجی. من مانند کشتی نوحم که هرکس بر آن نشست نجات یافت.
فاطمه (سلام الله علیها): انا اشارکه فی دعوته. من هم شریک در دعوت او هستم.
علی (علیه السّلام): انا طوفانه. من طوفان دریای علمم
فاطمه (سلام الله علیها): انا مسورته. من مرکز ثقل کشتی نجاتم (من تکیهگاه آن هستم)
علی (علیه السّلام): انا النسیم الی حفظه. من آن نسیمی هستم که کشتی علم را میراند و نگاهبانیش
میکند.
فاطمه (سلام الله علیها): انا مسنیانهار الماء والخمر و العسل فیالجنان. من بستر نهرهای گوارای آب و شراب و
عسل مصفای بهشت هستم.
علی (علیه السّلام): انا علمی علم النبیین. من دانشم دانش پیامبران الهی است.
فاطمه (سلام الله علیها): انا بنت سیدالمرسلین الاولین و الاخرین. من دختر آقای پیامبران اولین و آخرینم.
علی (علیه السّلام): انا البئر و القصر المشید. من چاه قرآن و کاخ برافراشته آنم. یعنی من آن چشمهام که از زلال
وجودم بهره نگرفتند.
فاطمه (سلام الله علیها): انا منی شبر و شبیر. من آنم که مادر حسن و حسینم.
علی (علیه السّلام): انا بعدالرسول خیرالبریة. منم که بعد از رسول خدا (صلّ الله علیه و آله و سلّم) بهترین خلق خدایم.
فاطمه (سلام الله علیها): انا البرّة الزکیة. من پاکترین زن نیکوکردارم.
در اینجا بود که رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم به دخترش فاطمه علیهاسلام فرمود:
لا تکلمی علیاً فانه ذوالبرهان. زهرا جان سکوت کن که علی صاحب برهان است.
فاطمه (سلام الله علیها): انا ابنةمن انزل الیهالقرآن. منم دختر کسی که قرآن به او نازل شده است.
علی (علیه السّلام): انا الامین الاصلع. منم آن کسی که هم امینم و هم اصلع (اصلع: پیشانی بزرگ صاحب علم).
فاطمه (سلام الله علیها):انا الکوکب الذی یلمع. من ستاره درخشان مکتبم
قال النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فهو صاحب الشفاعة یوم القیامة. در این زمان پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به دخترش فاطمه فرمود:
زهرا جان علی صاحب شفاعت بزرگ در روز قیامت است.
فاطمه (سلام الله علیها): انا خاتون یوم القیامة. من خاتون بزرگ صحرای محشرم
در این موقع زهرا علیهاسلام به پدرش عرض کرد یا رسول الله مرا حمایت نمیکنی؟ پسرعمت را
حمایت میکنی؟
علی (علیه السّلام): یا فاطمه انا من محمد عصبته و نجیبه. من از محمد به منزله جان او هستم.
فاطمه (سلام الله علیها): انا لحمه و دمه. من نیز گوشت و خونش هستم.
علی (علیه السّلام): انا الصحف. من به منزله کتب آسمانی هستم
فاطمه (سلام الله علیها):انا الشرف. من شرافت آفرینشم
علی (علیه السّلام): انا ولی الزلفی. منم صاحب نیکوئیها و رستگاریها
فاطمه (سلام الله علیها): انا الخمصأ الحسنی. منم طعم شیرین نیکویی.
علی (علیه السّلام): انا نور الوری. منم نور عالم خلقت
فاطمه (سلام الله علیها): انا فاطمةالزهرا. منم فاطمه زهرا
در این موقع حضرت خاتم الانبیا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به دخترش زهرا علیهاسلام فرمود:
یا فاطمه! قومی و قبلی رأس ابن عمک هذا جبرئیل و مکائیل و اسرافیل و عزرائیل مع اربعة الاف من
الملائکة یحامون مع علی و هذا اخی راحیل و روائیل مع اربعة آلاف من الملائکة ینظرون.
ای فاطمه برخیز و سر پسر عمت را ببوس که جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل با چهار هزار
فرشته برای حمایت پسرعمت آمدهاند و این برادرم راحیل است که به همراه فرشته روائیل با چهار هزار
فرشته آمدهاند و نگاه میکنند. در این موقع فاطمه زهرا علیهاسلام برخاست فقبلت راس الامام علی
بن ابیطالب بین یدی النبی. پس سر پسرعمش علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) در حضور رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بوسید
و گفت: یا ابالحسن بحق رسول الله معذرة الی اللّه عزوجل و الیک و الی ابن عمک. ای ابوالحسن به
حق رسول خدا از تو معذرت میخواهم و از خدا و رسول او نیز معذرتخواهی میکنم و علی علیه
السلام نیز دست فاطمه را بوسید.
چند نکته قابل توجه در این مفاخره مقدس
نکاتی بسیار قابل توجه در این مفاخره بینظیر وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.
1 - شهامت ادبی و بلاغت بینظیر حضرت زهرا سلام الله علیها که پابه پای امیر سخن و فرمانفرمای کلام
پیش رفته است.
2 - زیبایی گفتار آن بانوی بزرگ که از روانی و شیوایی بی نظیر برخوردار است مثلاً هر جا که سخن
علی علیهالسلام به الف ختم میشد پاسخ آن بانو نیز با همان کلمه کوتاه به الف ختم میشد و
هرجا با یا و نون ختم میشد سخنان آن بانو نیز با یا و نون زینت مییافت و این، خبر از استعداد
عجیب حضرت زهرا علیهاسلام و همپایه بودنش با علی علیه السلام را میدهد.
3 - مقدس بودن این مفاخره و بیتکبر بودن این موضوع را ثابت میکند.
4 - از عظمت علی علیهالسلام خبر میدهد که به فرموده رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آن حضرت مورد حمایت
فرشتگان اعظم الهی بوده است.
5 - از همه مهمتر پایان این مفاخره بی نظیر است که در کمال عشق و صفا و اخلاص و وفا از سوی
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به دخترش فاطمه علیهاسلام امر میشود که برخیزد و سر مطهر همسرش را ببوسد
و از ایشان معذرتخواهی کند و آن بانو نیز حضور پدر سر آن امام بزرگوار را میبوسد و از این که پا به
پای آن حضرت مطالبی را در شأن و شکوه خود بیان کرده از خدا و رسول او و از همسرش پوزش
میطلبد علی علیه السلام نیز پوزش او را پذیرفته و دست مبارک آن بانو را میبوسد. و خلاصه تمامی
لحظه لحظه های آن مفاخره بی نظیر، با صفا و صمیمت و در کمال بیریایی و تقوی سپری شده و با یک
جهان پاکی و قداست و معنویت پایان می یابد.
منبع: وبلاگ دختر ایرانی اصالت اسلامی